الينالين، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

دخترم الین

........

1391/8/4 19:33
149 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

عزیزم این روزا یه یه حس بدی داره رو دلم سنگینی میکنه .حس بدی که نمیتونم از وجودم دورش کنم و یا حتی دقایقی از روز بهش فکر نکنم .

این روزا بیشتر از قبل ابراز دلتنگی و ناراحتی بابت سر کار رفتن من میکنی . ظهرها بهم زنگ میزنی و با یه لحن غمگین میگی مامانی دلم برات تنگ شده! منم با دادن قول خوراکی و اسباب بازیهای خیلی قشنگ سعی میکنم آرومت کنم .تو همون لحظات حس میکنم دارم خودمو گول میزنم .

دیروز عصر تصمیم گرفتم تا بابایی از سر کار برگرده بریم بیرون تا از هوای خوب این روزها بیشتر بتونی استفاده کنی و حوصله ات سر نره. موقع برگشت به خونه تو بغلم بودی که تو یه مغازه یه اسکوتر دیدی و گفتی مامان اینو برام میخری؟؟؟ من موقعیت رو برای توضیح دلیل سر کار رفتنم و مجاب کردنت مناسب دیدم که ای کاش نمیدیدم!

گفتم مامانی برای خریدن اون چیزی که دوست داری باید به آقای فروشنده پول بدیم و برای همین باید من برم سر کار تا برات از این چیزای خوشگلی که دوست داری بخرم. خیلی محکم جواب دادی: نه سر کار برو ....نه من از اینا میخوام!!! بعدش هم سرتو گذاشتی روی شونه ام و گردنمو بغل کردی. از جوابت جا خوردم و طوری ناراحت شدم که مسافت زیادی رو بدون اینکه از اطرافم خبر داشته طی کردم وقتی سرتو از رو شونه ام بلند کردی و دیدی که ناراحتم سریع دستتو گذاشتی رو سینه ام و گفتی مامانی می میتو گرفتم ... همه می میتو گرفتم و شروع کردی به خندیدن تا منم بخندم.

...........................................................

وقتی برگشتیم خونه باهم بازی کردیم . من شدم الین و تو شدی مامان. منو حمام بردی و لباسامو عوض کردی ....سر کار رفتی و برگشتی.... برام جی جی خریدی....بهم غذا دادی... رستوران بردی .....آرایش کردی!.....تمام حرکات و کارایی که انجام دادی عین حرکات خودم بود! باورم نمیشد... حتی قربون صدقه رفتنات هم همون کلمات و جملات من بود! انگار یه دوربین فیلمبرداری همشونو ضبط کرده بود والان داشت برام پخش میکرد.

از همه عجیب تر وقتی که لازم شد بری دستشویی رفتی داخل دستشویی و به منم گفتی دخترم همونجا باش من برم جیش کنم بیام! من سعی کردم کمی لای در رو باز کنم.... روی سنگ دستشویی نشستی و کارتو کردی و بعد شلنگ آبو به زحمت برداشتی و آب  باز کردی و خودتو شستی.... با دستمال دستشویی خودتو خشک کردی و دستمالو داخل سطل انداختی!!!!!!!!!!!!

چشمام از تعجب گرد شده بود همه مراحلو با زحمت ولی درست انجام دادی!!! خدای من!!!! یعنی تو یاد گرفته بودی و بلد بودی که خودت بری دستشویی!!!!!!

 

 

 

دوستت دارم نفسم . نمیدونم این حس بد کی منو رها میکنه؟.....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم الین می باشد